آقای کریمان

هدیه به کریم اهل بیت

آقای کریمان

هدیه به کریم اهل بیت

برنامه ی بعدی هیئت ان‌شاالله فاطمیه ی دوم در روستاهای شهرستان محروم اندیکا در استان خوزستان.

التماس دعا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۱۳
محمد ره انجام

آنانی که با حیله ی مهربان نمایی سعی در جذب جوانان مسلمان به مسیحیت دارند به یک سوال پاسخ دهند. آیا ویتنام کار همین مسیحیت شما ( نه مسیحیت حضرت عیسی (ع)) نبود؟ آیا آفریقای مرکزی که قتل عامی وحشتناک است کار مسیحیت شما نیست؟ آیا بمباران عراق و یوگوسلاوی کار مسیحیت شکا نبود؟ آیا ساقط کردن هواپیمای مسافر بری ایران با 259 مسافر کار مسیحیت شما نبود؟ آیا .... و هزاران آیای دیگر.

یک درخواست! لطفا دروغ نگویید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۱۷
محمد ره انجام

دنبال قبر یه آدم معروف می گشت. یه آدمی که خیلی معروف بود و مردم شهر با لقب کریم میشناختنش. این همه راه اومده بود می خواست قبرش ببینه. خوب یه آدم معروف باید قبرش جای آبادی باشه.

اما اونجا هرچی می گشت بجز خاک و چند تا قبر خراب که از اطراف بعضیاشون معلومه یه موقعی اینجا بنایی یا یادبودی ،حرمی چیزی بوده، چیزی نمی دید.

آفتاب تند اونجا چشماش میزد و اون که چشماش به این تیغ آفتاب عادت نداشت، دستاش سایه بون چشماش کرده بود و چشماش از آفتاب یکی دو دقیقه یک بار می دزدید.

هرچی گشت از میون این قبرای خراب نشونیی پیدا نکرد که ببرتش سر قبر کریم. کریمی که حالا آوازش از شهر گذشته بود و تو دنیا پیچیده بود.

اما چشم که چرخوند دید چند نفر مثل خودش ایرانی نزدیک قبرستان ایستادن و انگار تو چشماشون یه دنیا بغض و اشکه.

دلش زد به دریا و رفت جلو تا بلکه از اینا بتونه آدرس قبر کریم بگیره. میون اون خاکها که چیزی پیدا نکرده بود.

_آقا سلام ،ببخشید میتونم یه سوال بپرسم؟

با صدای لرزون از بغض گریه اون آقا  به زحمت جواب داد:سلام،بفرمائید.

_آقا من دنبال قبر یه آقائیم که اسمش حسن بن علی و معروفه به کریم. می گن اینجاست ولی پیدا نمی کنم. میتونید راهنماییم کنید.

مرد که انگار بغض شیشه ایش منتظر یه تلنگر بود تا خورد بشه صورتش خیس اشک شد و هق هق گریش آروم به صدا در اومد و با دست لرزون از گریه یه قبر خراب کنار یه دیوار خراب بهش نشون داد.

تا قبر دید انگار، انگار، انگار ... خدایا!!!

حتی نوادگان تو صاحب حرم شدند...

سلام بر ائمه بقیع و مادر بی حرمشان (ع)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۲ ، ۲۳:۰۶
محمد ره انجام

یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست
سامرائی شده ام ، راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست
قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند
بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست
یازده بار به جای تو به مشهد رفتم
بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست
زخم دندان تو و جام پر از خونابه
ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست
بوسه ی جام به لب های تو یعنی این بار
خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست
از همان دم پسر کوچکتان باران شد
تا همین لحظه که خون گریه ی باران کم نیست
در بقیع حرمت با دل خون می گفتم
که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست؟
 
شاعر: سید حمید رضا برقعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۲ ، ۰۹:۳۶
محمد ره انجام

‹‹ ….. فعلاً انقلاب ما همچون تیر زهرآگینی برای تمام مستکبران در آمده است و یاوری برای همه مستضعفین جهان .
… ما با هیچ دولت و کشوری شوخی نداریم و با تمام مستکبرین جهان سرجنگ داریم و در رابطه با این هدف ، جنگ با صدام یزید فقط مقدمه است …
… در این موقعیت زمانی و مکانی ، جنگ ما جنگ کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت ، خیانت به پیامبر اکرم ( ص ) و امام زمان ( عج ) ، و پشت پازدن به خون شهداست . ملت ما باید خودش را آمادة هر گونه فداکاری بکند …
‹‹ … در چنین میدان وسیع واین هدف رفیع انسانی و الهی جان دادن و مال دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پاافتاده است . و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام را با خلوص نیت پیدا کنیم …
… در مورد درآمدها چیزی به آن صورت ندارم و همین بضاعت مزجاته را هم خمسش را داده ام و بقیه را هم در راه کمک رساندن به جنگجویان و سربازان اسلام با سپاه کفر خرج کنند …››

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۲ ، ۲۲:۵۵
محمد ره انجام

سلام علی قلب الزینب الصبور...

اربعین آمد و فصل اشک...

هیئت جهادی غریب مدینه(ع)به مناسبت فرارسیدن اربعین حسینی علام عزا می نماید.

وعده ما یکشنبه یک دی ساعت18:30

میعادگاه:قم،موسسه فرهنگی هنری بوی سیب.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۲ ، ۱۰:۱۷
محمد ره انجام

امام خامنه ای:اگر مؤمنین، پرهیزکاران، باتقواها، آشنایان به معارف، معتقدین و پایبندان به ارزشهاى الهى و اسلامى، احساس کردند که محیط اجتماعى براى آنها محیط راحت و مطلوب و قابل تنفّسى است، معلوم مى‌شود که در این جامعه، ارزشهاى الهى حاکم است. نظام اسلامى باید تضمین کند که ارزشهاى الهى حاکم باشد. آیه‌ى مبارکه‌ى «الّذین ان مکّنّاهم فى الارض اقاموا الصّلاة و اَتُوا الزّکوة و اَمَروا بالمعروف و نَهوا عن المنکر»(۱)، ناظر به همین معناست؛ چون اگر در محیطى، حکّام، فرمانروایان و زمامداران، مردم را به نیکى امر کردند و از بدى باز داشتند و نماز را اقامه کردند، در آن محیط ارزشها رشد مى‌کند.۱۳۷۴/۰۴/۲۱

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۲ ، ۰۹:۲۶
محمد ره انجام
جمهوری اسلامی ایران تجربه رویارویی مستقیم با ناو‌های آمریکایی در خلیج فارس در جریان جنگ تحمیلی را داشته است که از آن جمله ماموریت‌هایی است که به فرماندهی دلاور شهید «نادر مهدوی» و گروه چند نفره تحت امر وی در سال ۶۶ واگذار شد؛ شهید نادر مهدوی با همراهی اندک همرزمانش، خلیج فارس را تا ماه‌ها برای ناوگان فوق‌مدرن‌ آمریکا و متحدانش ناامن کرد و حیثیت نظامی دولتمردان این کشور را بارها به بازی گرفت و کابوسی فراموش نشدنی برای نظامیان آمریکایی به یادگار گذاشت.

13920716000168_PhotoL

یکی از ماموریت‌های شهید مهدوی در مواجهه مستقیم با ناو‌های آمریکایی، هنگامی بود که نخستین کاروان نفتکش‏‌هاى کویتى تحت پرچم آمریکا و با اسکورت ناوشکن‏‌هاى ابرقدرت غرب، دو روز بعد از تصویب قطعنامه ۵۹۸ حرکت خود را از سواحل امارات متحده عربى در دریاى عمان آغاز کرد. کاروان اسکورت نفتکش‏‌هاى “گس پرنس ” و “بریجتون ” – که نام‏‌هاى عربى آنها توسط شرکت آمریکایى عوض شده بودند – با سرو صداى زیادى مأموریت خود را آغاز کرده و به سلامت از تنگه هرمز گذشتند اما، در نزدیکى جزیره فارسى با خطر جدى مواجه شده و نفتکش ۴۰۰ هزار تنى “بریجتون ” با یک مین ۲۷۰ کیلویى برخورد کرد. بازتاب این حادثه بسیار گسترده بود.

 على‏‌رغم این که آمریکا سعى کرد این حادثه را بى‏ اهمیت تلقى کند اما چنین ضربه‌اى براى حیثیت سیاسى و نظامى آمریکا جبران‏‌ناپذیر بود و مهم‏‌تر از همه این که عملاً ابتکار عمل در خلیج فارس را به دست ایران مى‏‌داد. این رخداد سبب شد که کاروان‏‌هاى بعدى بی‌سر و صدا و تبلیغات و با رعایت پنهان کارى از سواحل کویت به دریاى عمان و بالعکس حرکت کنند، در حالى که همواره خطر مین‏‌ها، قایق‏‌هاى تندرو و موشک ‌هاى کرم ابریشم را احساس می‌کردند.

13920716000186_PhotoL

نادر مهدوی، سرانجام در ۱۶ مهر ماه ۱۳۶۶ پس از آن که ناوگروهِ تحت امرش، یک فروند بالگرد آمریکایی را سرنگون ساخت، با آتش مستقیم تفنگداران دریایی آمریکایی مجروح شد و به اسارت آنان در آمد. سپس در عرشه ناو «یو اس. چندلر» مورد شکنجه قرار گرفته و به شهادت رسید.

شهید مهدوی به عنوان فرمانده ناوگروه دریایی ذوالفقار، از زمان ورود آمریکایی ها به خلیج‌فارس تا زمان شهادت، لحظه‌ای از نبرد بی‌امان با این جنایتکاران نیاسود و تمام توان و استعداد خود را در این ‌راه به کار بست؛ او طی این مدت، عملیات‌ بسیاری را علیه آمریکایی‌های متجاوز ترتیب داد.
در سال های پایانی جنگ، خلیج فارس برای ایران بسیار ناامن شده بود؛ عراق خیلی راحت کشتی ها و سکوهای نفتی ایران را می زد؛ چرا که کویت بخشی از سرزمین و عربستان، آسمانش را در اختیار صدام قرار داده بود.
فرماندهان عالی رتبه سپاه، جریان عبور آزاد و متکبرانه ناوهای جنگی آمریکا و نیز سایر کشتی ها و شناورهای تحت حمایت این کشور را به عرض امام (ره) رسانده بودند و حضرت امام (ره) فرموده بود: «اگر من بودم، می زدم.»
همین سخن امام، برای سردار نادر مهدوی و جانشینش، سردار بیژن گرد و همرزمان آنها کافی بود تا خود را برای انجام یک عملیات مقابله به مثل و اثبات این موضوع که با همت و رشادت دلیرمردان ایران اسلامی، خلیج فارس، چندان هم برای آمریکایی ها و نوکرانشان امن نیست، آماده سازند.

آنها با یک قایق و سه تا مین به جنگ ناوگان آمریکا رفتند

اولین کاروان از نفتکش های کویتی آن هم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسط ناوگان جنگی این کشور در تیر ماه سال ۱۳۶۶ به راه افتاد؛ در این بین، دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی جهت انجام موفقیت آمیز این اقدام انجام داده بود.
در این کاروان، نفتکش کویتی «الرخاء» با نام مبدل «بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، به طور کامل، اسکورت می شد. این نفتکش، در فاصله ۱۳ مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مین های کار گذاشته شده توسط سردار مهدوی و یارانش، منفجر شد؛ به طوری که حفره ای به بزرگی ۴۳ متر مربع در بدنه آن ایجاد گردید.
2012281171

روایت ادامه جریان از زبان خود سردار شهید نادر مهدوی

«هنگامی ‌که اعلام شد بناست اولین کاروان از نفت‌کش‌های کویتی، تحت حمایت ناوهای آمریکا به کویت حرکت کند، ما جهت انجام عملیات محوله، در مسیر حرکت کاروان به طرف منطقه عملیاتی حرکت کردیم. در بین راه و در یکی از محل‌های استقرار در میان آب‌های خلیج‌فارس لنگر انداختیم و پس از مقداری استراحت، مجدداً به راه افتادیم. راه زیادی را نپیموده بودیم که دریا بشدت طوفانی شد و آن چنان امواج آن به تلاطم درآمد که انجام عملیات را عملاً ناممکن می‌نمود؛ اما با توکل به خداوند و میزان آمادگی و رشادتی که در نیروهای خود سراغ داشتیم و با نظرخواهی از آنها و نیز با یاد خدا و اطمینان و قوت قلبی که بدین‌گونه به آن دست یافتیم، عزم خود را جهت انجام این عملیات جزم نمودیم و به طرف مسیر حرکت کاروان، به راه افتادیم.
سه ساعت قبل از رسیدن کاروان، ما به محل مورد نظر رسیدیم. پس از انجام سریع مأموریت و پایان کار، به طرف محل استقرار نیروهای خودی برگشتیم و به استراحت پرداختیم. پس از گذشت سه ساعت اعلام شد که کشتی کویتی بریجتون به روی مین رفت.
اعـلام این خبر، شادی و قوت قلب بالایی را در جمع ما به ارمغان آورد؛ همدیگر را در آغوش کشیده بودیم و یکدیگر را می‌بوسیدیم. برادران، صورت‌های خود را بر خاک گذاشته، گریه می‌کردند و شکر خدا بجا می‌آوردند. چون همه احساس می‌کردیم که ما نبودیم که دشمن را فراری دادیم، بلکه این خداوند بود که ملت ما را عزیز و دشمنان ما را ذلیل و امام ما را شاد نمود و جملگی باور داشتیم که: وَ ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمی»
پس از اقدام دلیرانه سردار مهدوی و همرزمانش در انفجار کشتی بریجتون، به پاس قدردانی از این عزیزان، برنامه دیدار با حضرت امام (ره) تدارک دیده شد و این شیران بیشه مردانگی و ایثار و شهادت، به دیدار پیر و مراد خود نایل آمدند. در این دیدار، حضرت امام (ره) یکایک آنان را مورد ملاطفت و تفقد خود قرار می‌دهند و پیشانی سردار شهید مهدوی را می‌بوسند.

شهید در این ‌باره چنین می‌گوید:

«پس از اطلاع از اینکه حضرت امام (ره) از شنیدن خبر روی مین رفتن کشتی کویتی و شکست اولین اقدام آمریکا، متبسم شده‌اند، چنان مسرور گردیدم که همیشه این تبسم را موجب افتخار خود و رزمندگان همراه، می‌دانم. برای ما رزمندگان خلیج فارس، همین تبسم و شادی امام (ره) در ازای همه زحمات شبانه‌روزی کافیست و اگر تا آخر عمر، موفق به انجام خدمتی نگردیم، باز شادیم که حداقل برای یک بار هم که شده، موجب رضایت و شادی و تبسم امام عزیزمان گردیده‌ایم.»
در عصر پنجشنبه،‌ مورخه ۱۶/۰۷/۱۳۶۶ سردار شهید نادر مهدوی همراه با تنی چند از همرزمانش نظیر سردار شهید غلامحسین توسلی، سردار شهید بیژن گرد، سردار شهید نصرالله شفیعی، سردار شهید آبسالانی، سردار شهید مهدی محمدیها، سردار شهید مجید مبارکی و عده ای دیگر، جهت انجام گشت زنی و حفاظت از آب های نیلگون خلیج فارس، با استفاده از دو فروند قایق تندرو توپدار به نام «بعثت» و یک فروند ناوچه به نام «طارق» به سمت جزیره فارسی حرکت می کنند. تعدادشان ۹ نفر بود که قرار بود دو نفر دیگر هم به جمع آنها اضافه شود.
در یک قایق، اکیپ فیلمبرداری از عملیات متشکل از کریمی، محمدیها و حشمت الله رسولی و در قایق دیگر هم شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی سوار بودند. در ناوچه طارق هم سرداران شهید مهدوی، بیژن گُرد، مجید مبارکی و غلامحسین توسلی حضور داشتند. فرمانده عملیات نیز سردار شهید مهدوی بود.
پس از مدتی حرکت، به ساحل جزیره فارسی می رسند و وسایل و امکانات مورد نیاز خود را از داخل لنجی که قبلاً به جزیره رسیده بود، به داخل قایق های خود منتقل می کنند. در کنار ساحل پیاده می شوند و نماز مغرب و عشا بجا می آورند؛ هنوز مغرب بود و سرخی مغرب در آسمان، کماکان خودنمایی می‌کرد.
در این اثنا صدای انفجار مهیبی همه را متوجه خود می سازد؛ رادار پایگاه فرماندهی از سوی بالگردهای آمریکایی هدف قرار گرفته و منهدم شده بود. ارتباط ناوگروه با مرکز به کلی قطع شد و «نادر» بی‌سیم در دست جان داد.
لحظاتی بعد، سردار شهید مهدوی و همرزمانش یک فروند بالگرد بزرگ کبری به نام MS6  متعلق به نیروهای آمریکایی را بالای سر خود می بینند. این نوع بالگردها بسیار کم صدا هستند و در صحنه گیر و دار نظامی غالباً موقعی می توان پی به وجود آنها برد که دیگر با اشراف کامل به بالای سر هدف رسیده باشند.
سردار مهدوی بلافاصله نیروهای تحت امر خود را جهت انجام عملیات مقابله به مثل فرا می خواند؛ هنوز دقایقی از انهدام رادار فرماندهی نگذشته بود که قایق حامل شهید آبسالان و شهید نصرالله شفیعی نیز هدف اصابت موشک آمریکایی ها قرار می گیرد. موشک دیگری نیز از سوی دشمن به سمت اعضای ناوگروه شلیک می شود که به هدف اصابت نمی کند و به درون آب فرو می رود. بالگردها نیز با شدت، شروع به تیراندازی می کنند.
سردار مهدوی و یارانش، بشدت در تب و تاب این می افتند که بالگرد را بزنند. پس از ۱۵ دقیقه درگیری شدید، کریمی در یک چرخش سریع موفق می شود با استفاده از یک فروند موشک استینگر، یکی از این بالگردها را منفجر سازد. بالگرد، با انفجار مهیبی متلاشی و قطعاتش روی آب پراکنده می شود. شب تاریک، از انفجار این بالگرد، چون روز روشن می شود و پشت دشمن به لرزه در می آید و امواج قدرت ایمان نیروهای اسلام، آنان را سخت به وحشت می اندازد. همگی با همه وجود صلوات می فرستند.
سرداران شهید گرد و توسلی فریاد می زنند که دومی را شلیک کن. در این اثنا قایق دیگر هم از چند طرف هدف قرار می گیرد.
تعداد خفاش‌های پرنده دشمن کم نبود و هر یک از سویی به سردار شهید مهدوی و همرزمانش، حمله‌ور شده بودند. بسیاری از یاران نادر همچون سردار شهید توسلی که در حیات دنیوی همدیگر را برادر خطاب می‌کردند، در برابر چشمانش پرپر می شوند.
حالا دیگر تنها ناوچه طارق که سردار شهید مهدوی بر آن سوار بود، سالم مانده بود و دو قایق دیگر هدف قرار گرفته و در آتش می سوختند. نادر می توانست به سلامت از میدان بگریزد، اما با رشادت و مردانگی تمام در پی گرفتن زخمی ها و پیکرهای مطهر شهدا از آب برمی آید، لذا به اتفاق بیژن، هم با دوشکا به طرف بالگردهای آمریکایی در هوا شلیک می کردند و هم در پی گرفتن شهدا و زخمی ها از آب بودند.
آنها با همه توان سعی می کردند که اجازه ندهند تا بالگردهای آمریکایی به طرف آنها نزدیک شوند، لذا به صورت مداوم، آسمان منطقه را با دوشکا آتشباران می کردند تا فضا ناامن شود و بالگردهای آمریکایی نتوانند به آنها نزدیک شوند، اما کار سختی بود؛ زیرا این بالگردها بسیار کم صدا بودند و موقعیت یابی آنها در آسمان بسیار مشکل بود. نادر و بیژن همچنان مردانه به مقاومت سرسختانه در مقابل آمریکایی‌های تا بن دندان مسلح ادامه می دهند.
دشمن همه شناورها و تجهیزات ناوگروه را زده بود و نادر و بیژن و چهار نفر دیگر، در حالی که خود را با ترکش تهی می‌یابند، پس از ۲۰ دقیقه رزم جانانه و مردانه، زنده به چنگال دشمن می‌افتند. دستگیری نادر برای دشمن بسیار با اهمیت بوده آن چنان که پس از دستگیری اعضای بازمانده ناو گروه، بلافاصله در صدد شناسایی او بر می آیند و از تک تک اسرا درباره نادر می پرسند.
دست و پای نادر به صورت مچاله توسط دشمن بسته می‌شود، ولی او کماکان روحیه خود را تسلیم دشمن نمی‌کند و همچنان مقاومت می‌نماید. هنگامی که جنازه مطهرش به خاک پاک میهن رسید، دست ها و پاهایش به صورت خیلی محکم بسته شده بود و نشان می داد که دشمن، حتی از جسم بی جان این سردار شهید نیز می ترسید. نادر بر عرشه ناو جنگی «یو. اس. اس. چندلر» آماج شکنجه‌های وحشیانه دشمن قرار می‌گیرد و سینه‌اش با میخ های بلند آهنین سوراخ می‌شود و بدین ترتیب مظلومانه به شهادت می‌رسد.
نقل از حاج‌حسن، برادر شهید نادر مهدوی

 یاد و خاطره شهیدان نادر مهدوی و بیژن گرد گرامی باد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۲ ، ۲۱:۵۵
محمد ره انجام

به خدا خیلیامون نمیتونیم جواب مادرهای شهدا رو بدیم.اونا بچه هاشون،جیگر گوشه هاشون دادن،اونوقت ما همینجور نشستیم و دست روی دست گذاشتیم و فقط خیلی دسته بالا بگیریم بعضیامون نظاره گر هجوم شبانه رو زی وبی امان فرهنگی دشمن هستیم!

این تذهبون!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۲ ، ۲۲:۱۵
محمد ره انجام

امام خامنه ای:فرهنگ غرب،فرهنگ نابود کننده ی فرهنگهاست.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۲ ، ۱۰:۰۸
محمد ره انجام